سفر شمال و سالگرد پنجم
سلام دلبندم چند روز پیش ما به اتفاق دوست بابایی و رفتیم شمال (بندر انزلی ) 5 روز اونجا بودیم خیلی بهمون خوش گذشت واقعا خیـــــــــــــــــــلی اخه دوست بابا خیلی باحاله شما رو هم خیلی دوست داره وقتی که بدنیا اومدی یه ربع سکه بهت کادو داد موقع برگشت هم همش میگفت من دلم برای رَسپینا تنگ میشه خلاصه بهت بگم که شما کلی تو این مسافرت بهت خوش گذشت تا حالا که دریا رو ندیده بودی وقتی بغلت میکردم میرفتم کنار دریا آروم ساکت فقط خیره میشدی به موجها چون صدای اب رو هم خیلی دوست داری فکر میکنم خیلی بهت ارامش داده بود صدای موجها روزی که خواستیم بریم مسافرت رفتیم بهار برات صندلی ماشین خریدیم که راحت باشی چون کریرت برات کوچیک شده و حالت نش...